باسمه تعالی
صرفنظر از بحث مناقشه برانگیز جمهوریت و رابطه آن با اسلامیت –که بحثی صرفاً نظری و نیازمند کارشناسانی اسلام شناس و آبدیده می باشد- و همچنین بررسی نقش و جایگاه مردم در حکومت دینی، آنهم از نوع اسلامی و آنهم از نوع فرهنگ غنی و پربار تشیع، آنچه در فرهنگ عملی امام خمینی(رحمة الله علیه)-که بنیانگذار انقلاب اسلامی و تشکیل دهنده جمهوری اسلامی است- شاهد بودیم این بود که آن بزرگوار، همواره مردم را یکی از ارکان اصلی انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی می دانست و هرگز به اعتبار زمان و مکان بر این نظر، تظاهر نمی کرد.
در سال1341 وقتی که پرچم مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی ولایتی در قم برافراشته شد، جمعی از بازاریان که حدود 200 نفر بودند در تاریخ 6 آبان 1341 به منزل امام خمینی(رحمة الله علیه) رفتند.ایشان ترازوی آرای مردمی را به رخ رژیم پهلوی کشیدند و فرمودند:
" وظیفه دینی همه ماست که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان در انتخابات انجام نشود و اگر این قانون عملی بشود دنبالش چیزهای دیگری هست و خواسته اکثریت مردم شرط است. اکثر مردم مملکت از این امر بیزارند. "1
یعنی اینکه نقطه اتکای مخالفت ایشان با این قانون، "خواست اکثریت مردم" بود.
ولی همو که در این مسئله، با صراحت و روشنی خواست اکثریت مردم را شرط می داند، در مقام مخالفت با آن، وظیفه فردی خویش را هرگز فراموش نمی کند.
ایشان در همین ملاقات فریاد بر می آورد که:
" اگر تمام دنیا یک طرفه بگویند باید بشود من یکی می گویم نباید بشود. نه وظیفه من تنهاست بلکه وظیفه شاهنشاه و همه افراد این مملکت است که بگویند این کار صلاح نیست."2
راستی اگر همه مردم موافق این قانون بودند، آیا امام مخالفت نمی کردند؟
1و2- امام در آیینه اسناد -جلد اول- موسسه تنظیم آثار امام خمینی(رحمة الله علیه)- چاپ اول 1383 صفحه 1